شكسپير : اگر تمام شب براي از دست دادن خورشيد گريه كني ، لذت ديدن ستاره ها را هم از دست خواهي داد . فرانسيس كافكا : قلب خانه‌اي است با دو اتاق خواب ، در يكي رنج و در ديگري شادي زندگي مي‌كند . نبايد زياد بلند خنديد چون ممكن است رنج در اتاق ديگر بيدار شود . گابريل گارسي ماركز : امروز همان فردايي است كه ديروز انتظارش را مي‌كشيدي . نيچه : بايد دنبال شادي‌ها گشت ولي غمها خودشان ما را پيدا مي‌كنند . شاتو بريان : خوشبختي توپي است كه وقتي مي‌غلتد به دنبالش مي‌رويم و وقتي توقف مي‌كند به آن لگد مي‌زنيم . جبران خليل جبران : عاشقان راستين ايمان دارند به گنجي دست يافته‌اند كه ديگران از آن بي‌بهره‌اند . شوپنهاور : ما به ندرت درباره آنچه كه داريم فكر مي‌كنيم ، در حاليكه پيوسته در انديشه چيزهايي هستيم كه نداريم . مارلون براندو : ترجيح مي‌دهم روي موتورسيكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اينكه در كليسا باشم و به موتورسيكلتم فكر كنم . ارد بزرگ : زيبارويي كه مي‌داند زيبايي ماندني نيست ، پرستيدني است . آنتوان دوسنت اگزوپري : نگاهت رنج عظيمي است ، وقتي به يادم مي‌آورد كه چه چيزهاي فراواني را هنوز به تو نگفته‌ام .بايزيد بسطامي : يا چنان نماي كه هستي ، يا چنان باش كه مي‌نمايي . بزرگمهر : در نظر خردمند ، شادي كه غم به دنبال دارد بي ارزش است . بتهوون : اگر مي‌خواهي خوشبخت باشي براي خوشبختي ديگران بكوش زيرا آن شادي كه ما به ديگران مي‌دهيم به دل ما برمي‌گردد . پائولو كوئليو : هر جا به جستجوي خداوند برخيزي ، او را در همان جا خواهي يافت . آلبرت انيشتين : در سقوط افراد در چاه عشق ، قانون جاذبه تقصيري ندارد . آندره ژيد : هرگز براي خوشبختي امروز و فردا نكن . بايد آهسته نوشت ، با دل خسته نوشت ، با لب بسته نوشت ، گرم و پر رنگ نوشت ، روي هر سنگ نوشت ، تا بدانند همه ، تا بخوانند همه ، كه اگر عشق نباشد ، دل نيست

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

اثرهاي موفقيت در زندگي و شغل

افرادي در زمينه شغل و زندگي موفق‌اند كه از ويژگي‌هاي زير برخوردار باشند :
افرادي كه وقت‌شناس هستند و به زمان اهميت مي‌دهند و نيز از وقت خودشان و ديگران به خوبي استفاده مي‌كنند ، همچنين به ظاهر و آراستگي توجه داشته ، از بدپوشي و كثيفي پرهيز مي‌كنند و باور دارند كه ترفيع و موفقيت و خوشي در شغل و زندگي را بايد به دست آورند و در اين راه از تلاش و كوشش دريغ نمي‌ورزند؛ در مواجهه با مشكلات و مسائل به جاي افسوس و آه و ناله ، به يافتن راه‌حلهاي مختلف مي‌پردازند و ضمن پذيرش اشتباهات خود ، از دليل تراشي و حواله آن به ديگران خودداري مي‌كنند .
افرادي كه پيروزمندانه زندگي مي‌كنند به جاي اينكه منتظر كمك ديگران باشند ، خود به ديگران كمك مي‌كنند و در پذيرش مسئوليت‌ها منتظر درخواست و پيشنهاد نمي‌شوند ، بلكه داوطلبانه به سوي آن مي‌روند . احترام مي‌گذارند و مودب هستند .
همه انسان‌ها ذهنشان فعال است و توانايي ايجاد تعداد نامحدودي ايده را دارند . افراد موفق از ايده‌پردازي خودداري نمي‌كنند ، مغز خود را پرورش و تمرين مي‌دهند و سعي مي‌كنند ايده‌هاي بيشتر و مطلوب‌تر توليد كرده و علاوه بر آن تلاش كرده تا ايده‌هاي خود را با هم مقايسه كرده و بهترين ايده‌ها را عمل خواهدكرد .
اصول موفقيت
طرح هاي كوچك را كنار بگذاريد و براي زندگي خود اهدافي بزرگ ، ولي دست‌يافتني و نه آرماني انتخاب كنيد : هدف عالي و بزرگ شما را به تفكر ، تلاش و كوشش وا مي‌دارد ، پس سعي كنيد به اهداف بزرگ بينديشيد و موفقيت را با تمام وجود بخواهيد . همواره به خاطر داشته باشيد كه افراد موفق ، مردان و زناني جسور و با ارداه‌اند كه از مشكلات هراسي به دل راه نمي‌دهند .
از هوش و استعداد و پشتكار كمك بگيريد : يقين بدانيد به قول باكستون با استعداد متوسط اما پشتكار قوي به هر چه بخواهيد ، مي‌رسيد . همچنين شيلر مي‌گويد تنها كسي موفق مي‌شود كه به انتظار ننشيند و همه چيز را از هوش و حواس خود نخواهد . معني اين سخن اين است كه كاميابي و موفقيت زماني به دست مي‌آيد كه از هوش و استعداد ، نظم و دقت و شكيبايي و پشتكار بهره كافي گرفته شود .
شانس را جايگزين لياقت و اعتماد به نفس نكنيد و از فرصت‌ها بهره بگيريد . شانس به معناي توانايي درك موقعيت و انتخاب بهترين‌هاست . ضرب‌المثل معرف «شانس فقط يكبار در خانه آدم را مي‌زند» بيانگر همين موقعيت‌شناسي است . شانس و اقبال يعني استفاده به جا از فرصت‌هاي پيش‌آمده . همواره «خواستن ، توانستن است » را شعار خود قرار دهيد : خواستن نه به معناي ميل داشتن ، آرزو كردن و اميدوار بودن بلكه به معناي عمل كردن است . خواستن يعني اراده كردن و اراده كردن ، يك فرمان دروني است كه عمل به آن موفقيت را به بار خواهدآورد .
نمي‌توانم ، نمي‌أانم و نمي‌شود را از ذهنتان بيرون بريزيد : در دنياي انسان‌ها غير ممكن وجود ندارد و انجام هر كار به شرط داشتن اراده قوي ، امكان‌پذير است و مطمئن باشيد كه با اراده ، مقاومت ، شكيبايي و انتخاب راه درست به سوي مقصد و تصميم‌گيري به موقع ، انجام هر كاري ممكن مي‌شود .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

رازهاي كاميابي

مسئوليت پذيري كامل
انسان‌هاي كامياب ، هرگز ديگران را مسئول اشتباهات خود ندانسته و مقصرشان نمي‌شمارند . آنان حتي در ذهن خويش هم چنين نمي‌انديشند و شعارشان اين است : « اگر من بايد ترقي كنم ، پس جوابگوي رخدادهاي آن نيز هستم .» موقعي كه مي‌گوييد كسي يا چيزي شما را از كاميابي باز مي‌دارد ، در حقيقت توان خود را ناديده گرفته‌ايد . مثلاً به طرف مقابلتان مي‌گوييد : «تو بيشتر و بهتر از من مي‌تواني زندگي‌ام را مهار كني !» پذيرش مسئوليت زندگي خودتان ، يكي از نيروبخش‌ترين شيوه هايي است كه مي‌توانيد به كار ببنديد .
هدفمند زندگي كنيد
شايد مهم‌ترين عاملي كه انسان‌هاي موفق را از بقيه متمايز مي‌سازد ، اين است كه زندگي آنان «هدفدار» مي‌باشد و آنچه را انجام مي‌دهند كه اعتقاد دارند به خاطرش چشم به جهان گشوده‌اند . واين داير ، نويسنده اثر پرفروش « اشتباهاتي كه در زندگي‌مان مرتكب مي‌شويم » مي‌گويد : مهم‌ترين عامل براي انسان كاملاً وظيفه‌شناس ، هدف داشتن در زندگي است . حيات بدون هدف مترادف است با روزگار گذراندن با كمترين تلاش . اما هنگامي كه با هدفي زندگي مي‌كنيد ، انگيزه اصلي شما اين است كه كارها را به خوبي انجام دهيد . اقدامي را كه صورت مي‌دهيد ، دوست داريد و آن را مي‌نمايانيد . مردم تمايل دارند كه با شما همكاري كنند ؛ چون تعهد و الزامتان را درك مي‌كنند .
برنامه ريزي كنيد
كوشش براي دستيابي به اهدافتان ، بدون طرح نقشه ، مثل رانندگي بدون نقشه راهنماست . زمان ، انرژي و هزينه هدر رفته ، احتمالاً سبب مي‌شود كه پيش از رسيدن به هدف ، از ابتداي راه ، از سفر سر باز زنيد . برايان تريسي يكي از كامرواترين نويسندگان ، سخنرانان و مربيان آمريكا خاطر نشان مي‌كند : « هدف‌هايي كه نگاشته نمي‌شوند ، به هيچ وجه ، هدف به شمار نمي‌روند ، بلكه صرفاً خيال‌پردازي هستند . با دسترسي به يك نقشه راهنما ، از مسافرت لذت مي‌بريد و در كوتاه‌ترين زمان ممكن ، خود را به مقصد مي‌رسانيد .»
براي هر چيز ارزش قائل شويد
دلتان مي‌خواهد خانه‌اي بزرگ ، خودرويي جديد و ميليون‌ها دلار پول داشته باشيد ، ولي مشكل اينجاست كه همه انسان‌ها چنين آرزوهايي را در سر مي‌پرورانند . اما افراد موفق درمي‌يابند كه براي تحقق بخشيدن به اين قبيل روياها تا چه حد بايد تلاش كنند تا بتوانند آن آرزوها را عملي سازند . به اين ترتيب ، آنها به سبب تلاشي كه بايد به منظور دستيابي به اين آرزوها انجام دهند ، هرگز لب به شكوه و شكايت نمي‌گشايند .
كارشناس و كارآزموده شويد
يكي از مشخصه‌هاي جالب توجه سخنرانان شوق‌آوري كه با آنان به گفت و گو مي‌نشينيم ، انگيزه خارق‌العاده آنان براي «بهتر بودن» است و به منظور پيشبرد مهارت‌هايشان تقريباً از انجام دادن هيچ كاري رويگردان نيستند . پاتريشيا فريپ ، زماني كه راهكارهاي حركت به سوي كاميابي را براي افزون بر 500 مدير اجرايي توضيح مي‌داد ، اظهار مي‌داشت كه جهت پيشرفت مهارت‌هاي گفتاري‌اش يك كارگاه تأسيس كرد و يك مربي استخدام نمود ، تا در اين كار به وي ياري رساند و فيلم آن صحنه‌ها را نيز به ديگران نشان مي‌داد تا همگان شاهد باشند كه وي چگونه توانايي‌هايش را بهبود بخشيده است .
چنانچه كسي از شما موقع كار ، فيلمبرداري كند و آن را براي ديگران پخش كند ، چه احساسي به شما دست مي‌دهد ؟ آيا به اين كار مباهات مي‌ورزيد يا ناراحت مي‌شويد ؟ اگر آشفته مي‌شويد ، از همين امروز تصميم بگيريد بر تلاش‌تان چنان بيفزاييد تا در كار و رشته خود بهترين شويد . درباره زندگي و شرح حال كارشناسان به مطالعه بپردازيد تا دريابيد كه بهترين‌ها به چه اعمالي مبادرت مي‌ورزند و شما هم چنين كنيد .
هرگز تسليم نشويد
شايد اين جمله مبهم باشد ، ولي وقتي كه واقعاً به هدفتان متعهد و پايبند باشيد ، حتي حق تسليم شدن هم نداريد . بايد هر كار مفيدي كه شما را به هدفتان نزديك‌تر مي‌كند ، انجام دهيد . در طول روز هر قدر وقت داريد ، براي به دست آوردن اهداف و تحقق روياهايتان صرف كنيد . از خود بپرسيد : « آيا كاري را كه حالا صورت مي‌دهم ، مرا به هدفم نزديك مي‌كند ؟» ، اگر اينطور نبود كار ضروري را در اولويت قرار دهيد .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

درخت آرزوها

دستانش كوچك است، كوچك كوچك، اما آرزوهاي بزرگي دارد؛ بزرگ به وسعت دردهايش . صورتش مثل قبل نمي‌درخشد، زرد است، زرد زرد و ابروها و مژه‌هايش هم. انگار زرديشان را به رخ هم مي‌كشند. موهايش هم ديگر پريشان نيست كه يك روز سياه بود، سياه سياه. كدام خزان برگ‌هاي وجودش را زرد كرد؟ كدام دست نامهربان تقدير رنگ سياهي به زندگي‌اش پاشيد؟ نمي‌داند.
بخش سرطان بوي ديگري دارد، خوب نفس بكش: كساني كه روي تخت‌ها تنها درد را مي‌شناسند، نه لباس مي‌خواهند و نه كفش نو. يك آرزو بيشتر ندارند مثل مهسا، مي‌خواهند دستي مهربان به زردي‌ها رنگ سبز بپاشد، همانطور كه بهار زمين زرد رو را سبزگون كرده . آنها هواي تازه مي‌خواهند، چون دوست دارند نفس بكشند؛ نفس آسوده . مثل نفس كشيدن زمين در هواي فروردين: «زمين به ما آموخت: ز پيش حادثه بايد كه پاي پس نكشيم، مگر كم از خاكيم؟ نفس كشيد زمين، ما چرا نفس نكشيم؟»
«مهسا»ي 10 ساله حالا يك آرزو بيشتر ندارد، نه عروسك آواز‌خوان مي‌خواهد نه دوچرخه و نه اسباب‌بازي. او سلامتي مي‌خواهد و آرامش . مي‌نويسد آرزويش را بر تكه‌اي كاغذ و به سراغ درخت آرزوها مي‌رود. درخت پر است از آرزوهاي كوچك و بزرگ كودكاني مثل مهسا كه همه يك درد مشترك دارند.
آرزويش را مثل ميوه به درخت مي‌آويزد، به اين اميد كه زودتر برآورده شود. روزها مي‌گذرد اما ميوه آرزوي مهسا به بار نمي‌نشيند، مثل برگي زرد مي‌شود و نارس از شاخه مي‌ريزد. همان‌طور كه زندگي كوتاهش خزان‌زده مي‌شود و پرپر.
راه درخت آرزوها خيلي دور نيست، بيمارستان شهدا، بخش سرطان مؤسسه خيريه كمك به بيماران سرطاني، واحد كتابخانه كودكان. درختي اينجاست كه بار آرزوهاي بچه‌هاي سرطاني را مي‌كشد.
آنها آرزوهايشان را مي‌نويسند و به درخت مي‌آويزند به اميد آن‌كه دستاني مهربان براي برآورده كردنش بلند شود: يكي دلش دفتر نقاشي بزرگ مي‌خواهد با مدادهاي خيلي زياد، يكي آرزو مي‌كند گيتار داشته باشد تا با آن بنوازد و ديگري از خدا دوچرخه مي‌خواهد.
آرزوهايي كه برآورده مي‌شود، روي يك تابلو در كنار درخت آرزوها مي‌نشيند و آرزوهايي كه برآورده شدنش از عهده بشر خارج است، در گوشه‌اي از تابلو نگاهت را به خود مي‌خواند: كودكي مي‌خواهد همه مريض‌ها شفا پيدا كنند، ديگري مثل مهسا دوست دارد بيماري سرطان هرچه زودتر از بدنش رخت بركند و تو تنها مي‌تواني آرزو كني : اي كاش آرزوهايشان برآورده شود...
برآورده كردن آرزوها تنها بخشي از فعاليت‌هاي مؤسسه خيريه «بهنام دهش‌پور» است. اين مؤسسه همه بيماران سرطاني و خانواده‌هايشان را زيرپوشش دارد؛ از هر سني و جنسي. وجه تسميه‌اش هم جواني است به نام بهنام كه نخستين قدم را در اين راه گذاشت . سرطان كبد او را 3 سال ميهمان بخش سرطان بيمارستان شهدا كرد، اما در اين سال‌ها تنها درمان نمي‌شد، درمان هم مي‌كرد. وقتي بهنام 17 ساله ، فرسودگي بخش را ديد، تنها آرزويش شد بهبود وضعيت بيماران سرطاني.
با كمك دوستانش و خانواده‌هايشان، بازارچه خيريه به پا مي‌كرد، به تكميل كارهاي نيمه تمام بخش كمك مي‌كرد، در آخر هم وقتي شمع‌هاي تزييني به نفع بيماران سرطاني مي‌فروخت، شمع زندگي‌اش خاموش شد، اما نورش همچنان در دل اطرافيان روشن ماند تا راهش را ادامه دهند. خانواده، بستگان و دوستان بهنام حالا 14 سال است كه در اين راه قدم برمي‌دارند؛ به قصد درمان رايگان بيماران نيازمند سرطاني و ياري خانواده‌هايشان . 14 سال است كه اين مؤسسه سرپاست و همين‌طور درخت آرزوها .
براي تماس با موسسه خيريه بهنام دهش پور و كمك به آن مي‌توانيد به سايت www.behnamcharity.org.ir مراجعه كنيد .

28 ارديبهشت روز بزرگداشت حكيم عمر خيام نيشابوري

حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی - درگذشته ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی ) که به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شاعران بنام ایران در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.
یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.
شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند. هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.
همچنین از وی هم‌اکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای مانده‌است.
● زندگی
آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.
در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله با نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت. در همین سال‌ها(۴۵۶) مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.
● دوران خیام
در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهٔ معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. از نظر سیاست نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد:
۱) سقوط دولت آل بویه
۲) قیام دولتِ سلجوقی
۳) جنگ‌های صلیبی
۴) ظهور باطینان
در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به اواخر عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضیِ سمرقندی او را «حجه‌الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد می‌کنند. خیام در سال ۴۸۰ هجری قمری از سوی سلطان ملکشاه سلجوقی مأموریت گرفت تا تقویم زمان خود را اصلاح کند.
● مرگ خیام
باغی که آرامگاه خیام در آن قرار دارد، تصویر از کنار آرامگاه امام‌زاده محروق گرفته شده‌است و در ورودی قدیمی این باغ در تصویر دیده می‌شود. مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷-۵۲۰ هجری می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز وفات او را ۵۱۶ نوشته‌اند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بوده‌است .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امام‌زاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.
● خیام شاعر
خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند. معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند. صادق هدایت در این باره می‌گوید.
گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده (است.)
قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شده‌است نجم‌الدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است. کتاب‌های قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده‌است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق) ، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق) ، نزهة المجالس (۷۳۱ ق) ، مونس الاحرار (۷۴۱ ق) . جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد.
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست می‌آید. این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است
● تصحیحات رباعیات خیام
شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌آست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست. تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.» . بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است. . مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است. .
نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستن‌سن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند.
احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانه‌ها روایت:احمد شاملو ارائه داده‌است.
● مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:
ـ راز آفرینش
ـ درد زندگی
ـ از ازل نوشته
ـ گردش دوران
ـ ذرات گردنده
در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتی‌است که به معاد جسمانی وارد ساخته‌اند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.
ـ هر چه باداباد
ـ هیچ است
ـ دم را دریابیم
● خیام و ریاضیات
پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است، می‌توان رد پای خیام را به واسطه طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. قدیمی‌ترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم‌دوره خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد. با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:
« خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آنها در این علم است. »
خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروط‌ها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی (جبر خیام) به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.» مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود جواب‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته است .
یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد.
درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کرده‌است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای a + b) n) کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است.
به هر حال قواعد این بسط تا n = ۱۲ توسط طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته) در کتاب «جوامع الحساب» آورده شده‌است. روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبان‌ها آن را به نام مثلث پاسکال می‌شناسند که البته خدشه‌ای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.
خیام به تحلیل ریاضی موسیقی نیز پرداخته‌است و در القول علی اجناس التی بالاربعاء مسالهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.
● مهم‌ترین دستاوردها
ابداع نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس. «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‏ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.»
او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک جواب باشد و یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند.«آنچه که در هر حالت مفروض اتفاق می‌افتد بستگی به این دارد که مقاطع مخروطی‌ای که وی از آنها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یکدیگر را قطع نکنند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را قطع کنند.»
«نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجهٔ دوم حل کرد، اما می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»
«در نیمهٔ اول سدهٔ هیجدهم، ساکری اساس نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساوی‌الساقین که خیام فرض کرده بود قرار می‌دهد و کوشش می‌کند که فرضهای حاده و منفرجه‌بودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.»
به خاطر موفقیت خیام در تعیین ضرایب بسط دو جمله‌ای (بینوم نیوتن) که البته تا سده قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جمله‌ای‌ها «دو جمله‌ای خیام-نیوتن» نامیده می‌شوند.
● پیروان خیام
صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده‌است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد. برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت با ترس سخن می‌گوید:
باغ فـردوس لطیـف است و لیکن زیـنهار
تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت
اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود
آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود
گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟
چون عاقبت کار چنین خواهد بود
● چهره جهانی خیام
تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانیدر جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده‌است. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه‌شده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمی‌دانند و این خود سبب تفاوت‌هایی در شناخت خیام در نگاه ایرانی‌ها و غربی‌ها شده‌است. تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده‌است.
ولادیمیر پوتین،مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام می‌خواندند یا می‌خوانند
● خیام در افسانه
افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:
ابریق می مرا شکستی،ربی
بر من در عیش را ببستی،ربی
من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستی
خاکم به دهن مگر که مستی،ربی
پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!
آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو!
و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه‌ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.
در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. عده‌ای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره) را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا می‌کرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
ای رفته و باز آمده بَل هُم گشته
نامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ریشت ز عقب در آمده دم گشته
و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام، تن به درون مدرسه رفتن در داد.
▪ سه یار دبستانی
نوشتار اصلی: سه یار دبستانی
به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام الملک سیاست مداری عظیم الشان شد و خیام شاعر و متفکری گوشه گیر گشت که در آثارش اندیشه‌های بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.
برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد،ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزاردینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت‌کنند.
چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کرده‌است این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که خیلی بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.
● آثار
خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد.
او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنت را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم و شرا که در حدود ۴۹۵ هجری قمری نگاشته شده‌است. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان اروپایی در سال ۱۷۴۲ در یکی از کتابخانه‌های لیدن یافته شد. این کتاب در ۱۸۱۵ توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد .
رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در بارهٔ معادلات درجهٔ سوم.
رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها.
رساله میزان‌الحکمه.«راه‌حل جبری مسالهٔ تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه‌(آلیاژ) معینی به وسیلهٔ وزنهای مخصوص بدست می‌دهد.»
قسطاس المستقیم
رسالهٔ مسائل الحساب، این اثر باقی نمانده‌است.
القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری دربارهٔ موسیقی.
رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال ۴۷۳ نوشته‌است و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال ۱۲۳۰ و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال ۱۹۳۳ میلادی چاپ شده‌است.
رساله روضة‌القلوب در کلیات وجود
رساله ضیاء العلی
رساله‌ای در صورت و تضاد
ترجمه خطبه ابن سینا
رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب
رساله مشکلات ایجاب
رساله‌ای در طبیعیات
رساله‌ای در بیان زیگ ملکشاهی
رساله نظام الملک در بیان حکومت
رساله لوازم‌الاکمنه
اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده‌است.
نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی مانده‌است. یکی نسخهٔ لندن و دیگری نسخه برلن.
رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.
عیون الحکمه
رساله معراجیه
رساله در علم کلیات
رساله در تحقیق معنی وجود
● دیگران دربارهٔ خیام
«در تاریخ ریاضی سده‌های ۱۱ و ۱۲ و شاید هم بتوان گفت در تمام سده‌های میانه حکیم عمر خیام متولد نیشابور خراسان نقش عمده‌ای داشته‌است.»
● گوناگون
در تونس هتلی به نام خیام ساخته شده‌است.
در فرانسه و مصر شراب‌هایی به نام خیام تولید می‌شود.
گفته می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان‌نموده‌است.
یکی از حفره‌های ماه به افتخار خیام «عمر خیام» نامیده شده‌است.
«انجمن عمر خیامی: در سال ۱۸۹۲ م. در لندن انجمنی تأسیس شد بنام «عمرخیام کلوب» یعنی انجمن عمر خیام و موسسان آن از فضلاء و ادباء و بعضی ارباب جراید بودند در سال ۱۸۹۳ م . انجمن مذکور بار سوم در تشریفات شایان اهمیت دو عدد بوته گل سرخ بر سر قبرفیتز جرالد مترجم رباعیات عمرخیامی نشانیده و سرلوحه‌ای که حاوی کتیبه ذیل بود در آنجا نصب کردند: این بوته گل سرخ که در باغ کیو پرورده شده و تخم آنرا سیمپسن از سر مقبره عمرخیامی در نیشابور آورده است و بدست چندین تن از هواخواهان ادوارد فیتزجرالد ازجانب انجمن عمرخیام غرس شد. در هفتم اکتبر ۱۸۹۳ م . اشعار بسیار که اعضاء انجمن مذکور بمناسبت مقام انشاء نموده بودند دراین موقع خوانده شد و همچنین ترجمه بسیاری از رباعیات خیامی بزبان انگلیسی قرائت گردید.»
شهرک صنعتی خیام در نزدیکی نیشابور به نام خیام نامگذاری شده‌است.
وی یکی از موضوعات بحث میان دو تن از شخصیت‌های رمان گرگ دریا نوشته جک لندن است.
وی شخصیت اصلی رمان سمرقند نوشته امین معلوف است.
سیارکی در سال ۱۹۸۰ به نام وی نامگذاری شد.(سیارک ۳۰۹۵)

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

25 ارديبهشت روز بزرگداشت شاعر پارسي گوي حكيم ابوالقاسم فردوسي

كودكی فردوسی و شكل گیری شاهنامه
فردوسی در طبران طوس به سال ۳۲۹ هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. همانطور كه گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های كهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش كند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.
شاهنامه سرایی
در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال ۳۴۶ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، مأخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.
دقیقی، اولین شاهنامه سرا
پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد. فردوسی علت قتل او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید:
جوانیش را خوی بد یار بود همه ساله تا بد به پیکار بود
بدان خوی بد جان شیرین بداد نبود از جهان دلش یک روز شاد
یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنده بر کشته شد
منابع شاهنامه
پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.
بپرسیدم از هر کسی بی شمار نترسیدم از گردش روزگار
و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.
زمانه سرای پر از جنگ بود به جویندگان بر جهان تنگ بود.
نگرانی فردوسی
بزرگ ترین لذت بزرگان علم و ادب زمانی است که بتوانند نتیجه تلاشهای علمی و ادبی خود را ببیند و آثاری گران سنگ و ارزشمند از خود به یادگار گذارند. همچنین بزرگ ترین نگرانی آنان هنگامی است که موانع و مشکلاتی خواسته یا ناخواسته در این راه پیش آید و نتوانند کار بزرگی را که آغاز کرده اند به پایان برند. فردوسی نیز چنین بود. او همیشه این نگرانی و دغدعه خاطر را داشت که مبادا او هم همانند دقیقی که چهل سالگی از دنیا رفت با مرگی نا به هنگام روبه رو شود و نتواند کار بزرگی را که با عشق و علاقه آغاز کرده به فرجام رساند؛ از این رو از خداوند می خواست که آن قدر زنده بماند که بتواند شاهنامه را که خود آن را «نامه شهر یاران پیش» نامیده بود به نظم درآورد.
همی خواهم از دادگر یک خدای که چندان بمانم به گیتی به جای
که این نامه شهر یاران پیش بپیوندم از خوب گفتار خویش
دعای او متسجاب شد و در سن ۷۱ سالگی، شاهنامه را به پایان رساند و در سن ۸۲ سالگی نیز جهان فانی را وداع گفت.
حامی قدرشناس
اگر چه فردوسی در خانواده ای به دنیا آمد که به قول نظامی عروضی صاحب آب و زمین بودند و او بدین سبب از امثال خود بی نیاز بود؛ اما هر چه داشت همه را در راه تدوین شاهنامه خرج کرد و خود گرفتار فقر و تهیدستی گردید. در این زمان یکی از امرای قدرشناس طوس او را از نگرانی معاش و اندوه فقر رهایی بخشید و تحت حمایت خود قرار داد؛ اما دیری نپایید که این حامی قدرشناس به وضع نامعلومی ناپدید شد. بعد از آن بود که دیگر فردوسی روی آسایش ندید و فقر، سایه سیاه و سنگین خود را تا پایان عمر بر سر راه او انداخت.
الا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی
رنج سی ساله
«هرچه زودتر برآید؛ دیر نپاید».
این سخن از سعدی شیرازی است یعنی چیزی که با شتاب انجام یابد ماندگار نمی ماند. بعضی از شاعران و نویسندگان که بی تأمل و اندیشه، سخن می سر ایند و به قدری آثارشان بی پایه و بی مایه است که به قول نظامی عروضی «پیش از خداوند خود بمیرد» اما فردوسی این شاعر توانمند ایران، از کسانی بود که عشق و تلاش را به هم آمیخت و با فقر و تنگدستی در آویخت و سی سال رنج برد و دود چراغ خورد تا توانست اثری پایدار و ماندگار از خود به یادگار گذارد.
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
نمیرم از این پس که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام
فردوسی در سن کهولت نیز خود را بازنشسته نپنداشت و هستی خود را در این راه گذاشت و تا دستانش توان نوشتن داشت قلم را کنار ننهاد و حاصل رنج سی ساله خود را در سال ۴۰۰ هجری و در سن ۷۱ سالگی به جامعه ادبی وهنری ایران زمین تقدیم کرد تا در سن ۸۲ سالگی نیز به پیرایش و آرایش آن پرداخت.
دربار سلطان محمود
فردوسی پس از تکمیل شاهنامه و بازنگری در آن، تصمیم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند، تا با پاداشی که از این راه می ستاند هم خود را از فقر و تهدیدستی برهاند و هم کتاب را از گزند حوادث مصون دارد. وی بدین منظور از طوس به غزنین آمد، و به دربار محمود بار یافت، اما بر خلاف انتظار، مورد بی مهری سلطان قرار گرفت. فردوسی خشم آلود از کاخ بیرون شتافت و به گرمابه رفت و همه درهم هایی را که دریافت کرده بود بین کارکنان حمام تقسیم کرد و شبانه به هرات گریخت. فردوسی مدت ها به هجو سلطان محمود پرداخت و در مذمت او شعر سرود.
علت بی توجهی سلطان محمود به فرودوسی
درباره این که چرا سلطان محمود به فردوسی بی اعتنایی کرد گفته اند: فردوسی از پیروان اهل بیت بود و سلطان محمود را با شیعیان میانه ای نبود. نظامی عروضی می گوید: سلطان محمود مردی متعصب بود و اطرافیان وی که با فردوسی دشمن می داشتند به سلطان گفتند که او مردی رافضی (شیعه) است و این بیت هار ا دلیل رفض (و شیعه بودن) اوست.
خردمند گیتی چو دریا نهاد برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی در و ساخته همه بادبان ها برافراخته
میانه یکی خوب کشتی عروس برآراسته همچو چشم خروس
پیمبر بدو اندرون با علی همه اهل بیت نبی و وصی
اگر خلد خواهی به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است؟ چنین دان و این راه، راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم یقین دان که خاک پی حیدرم

يك ايده خوب

يك ايده خوب ، مي‌تواند صاحبش را پولدار كند . اين ايده‌هاي ريز و درشت هميشه مثل قارچ سبز مي‌شوند و ماهميشه به خود مي‌گوييم : «چه جالب ، چطور به فكر من نرسيد ؟ »
يكي از همين ايده‌هاي نو باعث شد تا يك جوان 21 ساله انگليسي ، يك ميليون دلار پول به جيب بزند . چطور چنين چيزي ممكن است ؟ يك كاغذ يادداشت سفيد ، نقطه آغاز ماجرا بود : يك تجارت ميليون دلاري . اواخر ماه اوت 2005 بود كه آلكس تو (Alex Tew) يك فكر بكر در ذهنش جرقه زد . بزرگترين مشكل او در آن لحظه بي‌پولي بود و به هيچ وجه مطمئن نبود كه از پس بدهي دانشگاهش بربيايد . اين بود كه شديداً احساس فقر و فلاكت مي‌كرد . نخستين چيزي كه الكس روي كاغذ نوشي ، اين بود : چطور مي‌توانم ميليونر بشوم ؟ و بعد زير اين عنوان چند كلمه كليدي را هم كه به ذهنش مي‌رسيد اضافه كرد . با يك تحليل مختصر و سبك و سنگين كردن نوشته‌ها ، بيست دقيقه بعد ايده «صفحه ميليون دلاري» متولد شد .
اين ايده چيزي نبود جز فروش پيكسل ، يعني نقاط تشكيل دهنده مانيتور . فضايي تبليغاتي كه هر نقطه‌اش يك دلار بود و كمترين ميزان خريد يك فضاي 10 در 10 پيكسل معادل 100 دلار . مقدار فضاي خريداري شده مانند قطعه زميني بود كه خريدار مي‌توانست در آن آگهي تبليغاتي خود را قرار دهد . كليك روي فضاي خريداري شده ، بيننده را به سايت خريدار هدايت مي‌كرد . او همان شب دامنه مورد نظر خود را ثبت كرد : صفحه ميليون دلاري
http://www.milliondollarhomepage.com
الكس 50 پوند براي خريد دامنه «صفحه ميليون دلاري» و فضاي مورد نياز براي ميزباني آن خرج كرد . اولين مشتريان آلكس دوستان و اطرافيانش بودند كه خريدشان هزار دلار اول را برايش به ارمغان آورد . او درآمد اوليه‌اش را صرف تبليغات و چاپ آگهي كرد و به اين ترتيب توانست بازديدكنندگانش را افزايش دهد . پس از آن بود كه به گفته خودش پول مثل برف بر سرش مي‌باريد؛هر چه پول بيشتر جمع مي‌كرد ، حرف و حديث بيشتري درباره سايتش راه مي‌افتاد و هرچه بيشتر در اين زمينه حرف زده مي‌شد ، او پول بيشتري جمع مي‌كرد . 4 ماه گذشت و او دو هزار مشتري را در سايتش پذيرا شد كه در ميانشان مي‌شد اسامي معتبري چون The Times ، Orange و eBay را ديد .
اين سايت علاوه بر آگهي دهندگان ، بازديدكنندگان فزاينده‌اي را نيز جذب كرده بود . بيش از دو ميليون بازديدكننده ، انگيزه‌اي كافي بود تا همه براي خريد چند پيكسل از اين سايت سر و دست بشكنند . در اين مدت 999 هزار پيكسل به فروش رفت و هزار تايش باقي ماند كه در سايت eBay به حراج گذاشته شد و به بالاترين پيشنهاد فروخته شد و به اين ترتيب اين دانشجو ميليونر شد . حالا الكس موفقيت خودش را باور داشت ، چرا كه صدها سايت مشابه با سايت او مانند قارچ در اينترنت سبز شدند . آگهي دهنده‌ها از سرمايه‌گذاري خود در اين سايت راضي بودند و اين مهر تأييدي بود بر قدرت «كلمه» و «ايده» دانشجويي كه مي‌خواست ميليونر شود . پولي كه به دست آورد او را در موقعيت مناسبي قرار داد بطوريكه پيشنهادهاي كاري متعددي از سراسر دنيا دريافت كرد . اما با همه اينها الكس تصميم گرفته تا موفقيت خود را يك بار ديگر تكرار كند ؛ چرا كه او يك ماه پيش سايت پيكسلي جديدش «پيكسلوتو» را راه‌اندازي كرد و باز هم دارد پيكسل مي‌فروشد . او حالا مشهورترين پيكسل‌فروش دنياست .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

انتظار

انتظار واژه غریبی است که ماههاست به آن خو گرفته ام
که چه سخت است انتظار
هرصبح طلوعی دیگراست بر انتظارهای فردای من
خواهم ماند تنها در انتظار تو
چرا نوشتم در برگ تنهایی برای تو نمی دانم
شاید روزی بخوانند بر تو عشق مرا
وقتی به یادت می افتم
وجودم را سراسر عشق فرا می گیرد
واشک شوق بر روی گونه هایم روانه می شود
تنها ، می گویم همیشه در قلب منی

همه طول سفرم يك چمدان بستن بود

گرچه چون موج مرا شوق ز خود رستن بود
موج موج دل من تشنه پيوستن بود
يك دم آرام نديدم دل خود را همه عمر
بس كه هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غير از تو نخواهم ، اما
خواستنها همه موقوف توانستن بود
كاش از روز ازل هيچ نميدانستم
كه هبوط ابدم از پي دانستن بود
چشم تا باز كنم فرصت ديدار گذشت
همه طول سفرم ، يك چمدان بستن بود

قیصر امین پور

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

انتشارات اساطير در بيست و سومين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران

انتشارات اساطیر در بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با بیش از پانصد عنوان کتاب در زمینه های ایران شناسی،فلسفه و عرفان،تاریخ ایران و اسلام،ادیان،اسطوره شناسی،ادبیات غرب و ادبیات فارسی در سالن شبستان،راهرو5،غرفه شماره2 پذیرای فرهیختگان و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی می باشد.
انتشارات اساطیر که در سال 1361 پا به عرصه نشر نهاد،در طی عمر بیست و هشت ساله خود هر روز موفق به برداشتن گامی تازه در این عرصه شده و ضمن توسعه دامنه فعالیت خود در زمینه های مختلف تا کنون موفق به چاپ و عرضه بیش از پانصد عنوان کتاب معتبر شده است.انتشارات این موسسه گنجینه ای ارزشمند را تشکیل می‌دهند که می توان آنها را به لحاظ ساختاری و محتوایی به صورت زیر خلاصه کرد:
1)انتشار متون کهن فارسی در حوزه های مختلف علم و ادب به صورت ویراسته و منقح که تصحیح هر یک از آنها دستاورد کوشش دانشمندی بزرگوار است،و نمایانگر گوشه ای از حیات فرهنگی ایران زمین .
2)انتشار ترجمه شماری از مهم ترین آثار مربوط به تاریخ و فرهنگ ایرانی/اسلامی از زبان عربی که از آن جمله اند مجموعه های تاریخ طبری،تاریخ کامل ابن اثیر و....
3)انتشار ماخذ و منابع و تحقیقات اسلامی،قرآن پژوهی و شیعی که از آن جمله اند ترجمه قرآن مجید،تفسیر کبیر امام فخررازی، آشنایی با علوم قرآنی،ناسخ التواریخ زندگانی پیامبر ص ،خلفا،اصحاب،امام علی ع ،حضرت فاطمه زهرا س و ...
4)بازچاپ مجموعه آثار محققان و پژوهشگران نامدار ایرانی درگذشته از جمله استادان گرانسنگ ملک الشعرای بهار،احمد بهمنیار،ابراهیم پورداود،عباس اقبال آشتیانی،سعید نفیسی و ...
5)بازچاپ آثار فارسی محققان و فضلای قلمرو فرهنگی ایران از سین و ماسین تا... از جمله آثار چاپی شبه قاره،عثمانی،برلین و ...
6)بازچاپ و انتشار نشریات ادواری ایران که از ماخذ و منابع دست اول مطالعات و تحقیقات تاریخ سیاسی،فرهنگی،اجتماعی،ادبی و سیر تطور اندیشه ها و تحولات اجتماعی ایران است .
7)بازچاپ و انتشار منابع و ماخذ دست اول ایران شناسی و اسلام شناسی که در گذشته های دور به زبان های عربی،انگلیسی،آلمانی و فرانسه در داخل و خارج ایرات منتشر شده است و با توجه به گذر زمان طولانی از عهد انتشارشان برای علاقه مندان و پژوهشگران دیریاب و بسا که دست نیافتنی می نمودند،به زبان های اصلی از جمله آثار استادانی چون گلدنر،بارتلمه،یوستی و ...
8)انتشار پژوهش های ارزنده ایرانی و اروپایی در حوزه های مختلف علوم انسانی و از جمله درباره اسطوره های ملل .
9)انتشار شماری از آثار برجسته ادبیات کلاسیک عمدتا به صورت مجموعه،از جمله آثار هرمان هسه،آندره ژید،هوارد فاست و ....بدون شک،برداشتن این گام ها بدون همراهی دانشمندان فرزانه و پژوهشگران گرانقدری که سرمایه ارزشمند عمر خود را وقف پیشبرد فرهنگ بشری کرده اند میسر نبوده است،همچنان که سهم علاقه مندان به ترویج فرهنگ کتابخوانی و حمایت آنان از این سلسله انتشارات را نمی‌توان و نباید نادیده گرفت.

معرفي آلبوم موسيقي : آلبوم 8

اين آلبوم كه به تازگي به بازار عرضه شده است شامل 8 قطعه از 8 خواننده مختلف مي‌باشد و تمامي اشعار قطعات اين آلبوم در مدح امام رضا(ع) سروده شده . علي اصحابي ، بابك جهانبخش ، محسن چاوشي ، حامي ، امين رستمي ، عليرضا شهاب ، رضا صادقي و رضا يزداني خوانندگان اين اثر را تشكيل مي‌دهند . اين آلبوم به تهيه‌كنندگي مصطفي منصوريار و توسط شركتهاي هنرنماي پارسيان و ايران گام تهيه و توليد شده است .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

مثبت انديشي كليد موفقيت

مثبت انديشي به همراه خود صلح ، آرامش ، موفقيت ، بهبود در روابط و سلامت جسمي را به دنبال دارد . با اتكا به تفكرات مثبت كارهاي روزمره را راحت‌تر مي‌توان به پايان رساند ، زندگي روشني در انتظارتان خواهد بود و در نهايت شادي و رضايت بيشتري پيش رويتان قرار خواهد گرفت . مثبت انديشي فرايندي همه‌گير است . افرادي كه در كنار شما هستند ، از تفكرات و حالات دروني شما تأثير مي‌پذيرند . سعي كنيد تا جايي كه مي‌توانيد به خوشحالي ، موفقيت و سلامتي فكر كنيد . با چنين طرز تفكري ديگران تمايل پيدا مي‌كنند تا شما را در كارهايتان ياري كنند . آنها از امواج مثبتي كه شما از خود ساطع مي‌كنيد به شدت لذت مي‌برند . به منظور بهره‌گيري تمام و كمال از انرژي مثبت دروني ، شما ملزم هستيد تا تغييراتي را در درون خود ايجاد كنيد ، نتيجه موفقيت آميز تمام تلاش‌هاي خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم نماييد و همچنين از هرگونه اقدام لازمي براي تثبيت موفقيت‌تان مضايقه نكنيد .
مثبت گرايي مؤثر
چنين طرز فكري خيلي بيشتر از تكرار چند جمله مثبت و يا اينكه دائماً به خودتان تلقين كنيد همه چيز به خوبي پيش خواهد رفت ، مي‌باشد . بايد طرز تفكر و نگرش خود را به طور كلي تغيير دهيد و در عميق‌ترين لايه‌هاي مغزي خود ، انرژي مثبت را جايگزين كنيد . مثبت انديشي موقتي آن هم تنها براي چند لحظه كوتاه ، چيزي عايدتان نخواهدكرد . بايد ترس‌هاي خود را كنار بگذاريد و سست ارادگي و بي‌عقيدگي را از خود دور كنيد . در اينجا به نكاتي اشاره مي‌كنم كه با استفاده از آن به راحتي مي‌توانيد قدرت مثبت انديشي را در خود افزايش دهيد :
در مكالمه‌هاي دروني فقط از عبارات مثبت استفاده كنيد . از لغاتي نظير من مي‌توانم ، من قادر هستم ، چنين چيزي ممكن است و از عهده انجام آن برمي‌آيم استفاده كنيد .
همواره شادي ، قدرت و موفقيت را در وجود خود زنده نگه داريد .
از افكار منفي به شدت دوري كنيد . با حفظ آرامش ، ذهن خود را از منفي‌گرايي منحرف سازيد و آنها را با افكار سازنده و شادي‌بخش جايگزين كنيد .
در هنگام صحبت كردن با ديگران از لغاتي استفاده كنيد كه حس احترام ، شادي و موفقيت را در آنها زنده كند .
پيش از اينكه هر يك از پروژه‌هاي خود را عملي كنيد ، نتيجه موفقيت‌بخش آن را در ذهن خود مجسم كنيد . اگر اين كار را با تمركز و ايمان كامل انجام دهيد ، مطمئناً از نتيجه بدست آمده شگفت زده خواهيد شد .
سعي كنيد حداقل روزي يك بار ، يك صفحه از اشعار اميدبخش ادبي را مطالعه كنيد .
فيلم و سريال‌هايي را تماشا كنيد كه باعث ايجاد خوشحالي در شما مي‌شوند .
با افرادي معاشرت كنيد كه خودشان منشاء نيروهاي مثبت هستند .
فقط مثبت فكر كنيد و در افكار خود تنها نتايج مثبت را مورد محاسبه قرار دهيد . اگر در حال حاضر زندگي بر وفق مراد شما نيست ، مطمئن باشيد كه با مثبت‌انديشي مي‌توانيد همه چيز را تغيير دهيد .