مناظرۀ میان سه قطره ترجمۀ شعر «قطرات سه گانه» از «تریللو» شاعر ایتالیایی است که «یوسف اعتصام الملک» پدر پروین اعتصامی آن را ترجمه و در مجلۀ بهار چاپ کرده است .
قطرات سه گانه
روزی هنگام سحرگاهان ، ربّ النّوع سپیده دم از نزدیکی گل سرخ شکفته ای می گذشت . سه قطره آب بر روی برگ گل مشاهده نمود که او را صدا کردند .
- چه می گویید ای قطرات درخشان ؟
- می خواهیم در میان ما حکم شوی .
- مطلب چیست ؟
- ما سه قطره ایم که هر یک از جایی آمده ایم ؛ می خواهیم بدانیم کدام بهتریم ؟
- اول تو خود را معرفی کن .
یکی از قطرات جنبشی کرد و گفت :
- من از ابر فرود آمده ام . من دختر دریا و نمایندۀ اقیانوس مواجم .
دومی گفت :
- من ژاله و پیشرو بامدادم . مرا مشّاطۀ صبح و زینت بخش ریاحین و ازهار می نامند .
- دخترک من ! تو کیستی ؟
- من چیزی نیستم . من از چشم دختری افتاده ام . نخستین بار تبسمی بودم ؛ مدتی دوستی نام داشتم ؛ اکنون اشک نامیده می شوم .
دو قطرۀ اوّلی از شنیدن این سخنان خندیدند اما ربّ النّوع ، قطرۀ سومی را به دست گرفت و گفت :
- هان ! به خود بازآیید و خودستایی ننمایید . این از شما پاکیزه تر و گران بهاتر است .
- اولی گفت : من دختر دریا هستم .
- دومی گفت : من دختر آسمانم .
- ربّ النّوع گفت : چنین است امّا این بخار لطیفی است که از قلب برخاسته و از مجرای دیده فرود آمده است . این بگفت و قطرۀ اشک را مکید و از نظر غایب گشت .