گفتم به اشک از چه سبب می روی ز چشم
گفتا ز آه دل تو بکن این سؤال را
از دل سؤال شد که چرا آه می کشی
گفتا که راز عشق دهد این جواب را
گفتم که راز عشق توانی بیان کنی
گفتا که هیچ کس ندهد این جواب را
پروانه سوخت شمع فرو ریخت شب گذشت
در حیرتم که از که بپرسم این سؤال را