آورده اند که شیخ ابوسعید ابوالخیر روزی در نیشابور بر اسب نشسته بود و جمع متصوفه در خدمت او ، به بازار فرو می راند . جمعی ورنایان می آمدند ، برهنه . هر یکی ازارپای چرمین پوشیده و یکی را بر گردن گرفته می آوردند . چون پیش شیخ رسیدند ، شیخ پرسید که «این کیست؟» گفتند: «امیر مقامران است.» شیخ او را گفت که «این امیری به چه یافتی؟» گفت : «ای شیخ ، به راست باختن و پاک باختن.» شیخ نعره ای بزد و گفت :«راست باز و پاک باز و امیرباش.»
برگرفته از کتاب «اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید» نوشته محمدبن منور نواده ی ابوسعید ابوالخیر