شكسپير : اگر تمام شب براي از دست دادن خورشيد گريه كني ، لذت ديدن ستاره ها را هم از دست خواهي داد . فرانسيس كافكا : قلب خانه‌اي است با دو اتاق خواب ، در يكي رنج و در ديگري شادي زندگي مي‌كند . نبايد زياد بلند خنديد چون ممكن است رنج در اتاق ديگر بيدار شود . گابريل گارسي ماركز : امروز همان فردايي است كه ديروز انتظارش را مي‌كشيدي . نيچه : بايد دنبال شادي‌ها گشت ولي غمها خودشان ما را پيدا مي‌كنند . شاتو بريان : خوشبختي توپي است كه وقتي مي‌غلتد به دنبالش مي‌رويم و وقتي توقف مي‌كند به آن لگد مي‌زنيم . جبران خليل جبران : عاشقان راستين ايمان دارند به گنجي دست يافته‌اند كه ديگران از آن بي‌بهره‌اند . شوپنهاور : ما به ندرت درباره آنچه كه داريم فكر مي‌كنيم ، در حاليكه پيوسته در انديشه چيزهايي هستيم كه نداريم . مارلون براندو : ترجيح مي‌دهم روي موتورسيكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اينكه در كليسا باشم و به موتورسيكلتم فكر كنم . ارد بزرگ : زيبارويي كه مي‌داند زيبايي ماندني نيست ، پرستيدني است . آنتوان دوسنت اگزوپري : نگاهت رنج عظيمي است ، وقتي به يادم مي‌آورد كه چه چيزهاي فراواني را هنوز به تو نگفته‌ام .بايزيد بسطامي : يا چنان نماي كه هستي ، يا چنان باش كه مي‌نمايي . بزرگمهر : در نظر خردمند ، شادي كه غم به دنبال دارد بي ارزش است . بتهوون : اگر مي‌خواهي خوشبخت باشي براي خوشبختي ديگران بكوش زيرا آن شادي كه ما به ديگران مي‌دهيم به دل ما برمي‌گردد . پائولو كوئليو : هر جا به جستجوي خداوند برخيزي ، او را در همان جا خواهي يافت . آلبرت انيشتين : در سقوط افراد در چاه عشق ، قانون جاذبه تقصيري ندارد . آندره ژيد : هرگز براي خوشبختي امروز و فردا نكن . بايد آهسته نوشت ، با دل خسته نوشت ، با لب بسته نوشت ، گرم و پر رنگ نوشت ، روي هر سنگ نوشت ، تا بدانند همه ، تا بخوانند همه ، كه اگر عشق نباشد ، دل نيست

۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

ادعای ارضی پمپي، جنگ حرّان و بزرگترین شکست نظامی امپراتوری روم از ایران

دهم ژانويه سال 62 پيش ازميلاد پمپيPompey ژنرال رومي و يكي از اعضاي شوراي 3 نفري رياست امپراتوري روم اعلام كرد كه سوريه و مناطق اطراف آن ضميمه قلمرو روم خواهد بود. در آن زمان سوريه به مراتب بزرگتر از امروز و پايتخت آن انتاكيه (Antioch) و شامل جنوب غربي تركيه امروز، قسمتي از اردن امروز و لبنان بود. اين تصميم،چهل روز بعد توسط يك فرستاده ويژه به اطلاع امپراتوري ايران رسانده شد. پاسخ ايران اين بود: دست روميان از مناطق شرق مديترانه كوتاه. اين مناطق از جمله سوريه و ناحيه اورشليم بايد استقلال داشته باشند و يا تحت الحمايه ايران باشند.
اين پاسخ دندان شكن بر امپراتوري روم گران آمد و عزم جنگ با ايران را كرد. كراسوس ژنرال ديگر همرديف پمپي و يكي از اعضاي شوراي سه گانه رياست بر امپراتوري روم تداركات لازم براي اين جنگ را فراهم كرد و 9 سال بعد (53 سال پيش از ميلاد) با سپاهي انبوه وارد شرق مديترانه شد. كراسوس فاتح جنگ بردگان و درهم‌کوبنده اسپارتاکوس سردار قدرتمند انقلاب بردگان بود.ارتش ايران به فرماندهي سپهبد «سورنا» به حرکت درآمد و جنگ دو ارتش در منطقه حرّان (كارهه آن زمان – كنار رود فرات، مرز امروز سوريه و تركيه) آغاز شد. در اين جنگ سپاه روم درهم شكست، كراسوس و پسرش كشته و روميان به مديترانه ريخته شدند. اين جنگ بزرگترين پيروزي شرق برغرب در طول تاريخ بشمار آورده شده است. مورخان نظامي علت پيروزي ايران را برتري اسلحه و تاكتيك جنگ و احساسات شديد ناسيوناليستي ايرانيان دانسته اند. شكست كارهه تحقير بزرگي براي امپراتوري روم بود.
افسران رومي درباره شكستشان از ايران به سناي روم چنین گزارش دادند:
سورنا فرمانده ارتش ايران در اين جنگ از تاكتيك و سلاحهاي تازه بهره گرفت. هر سرباز سوار ايراني با خود مشك كوچكي از آب حمل مي‌كرد و مانند ما دچار تشنگي نمي‌شد. به پيادگان با مشكهايي كه بر شترها بار بود آب و مهمات مي رساندند. سربازان ايراني به نوبت با روش ویِِژه‌ای از ميدان بیرون رفته وبه استراحت مي‌پرداختند. سواران ايران توانایی تير اندازي از پشت سر را دارند. ايرانيان كمانهایي تازه اختراع كرده‌اند كه با آنها توانستند پاي پيادگان ما را كه با سپرهاي بزرگ در برابر انها و براي محافظت از سوارانمان دیوار دفاعی درست كرده بوديم به زمين بدوزند. ايرانيان داراي زوبين‌هاي دوكي شكل بودند كه با دستگاه نوینی تا فاصله دور و به صورت پی‌درپی پرتاب مي شد. شمشيرهاي آنان شكننده نبود. هر واحد تنها از يك نوع سلاح استفاده مي كرد و مانند ما خود را سنگين نمي كرد. سربازان ايراني تسليم نمی‌شدند و تا آخرين نفس بايد می‌جنگیدند. اين بود كه ما شكست خورده، هفت لژيون را به طور كامل از دست داده و به چهار لژيون ديگر تلفات سنگين وارد آمد. جنگ حران كه نخستين جنگ بين ايران و روم به شمار مي‌رود، داراي اهميت بسيار در تاريخ است زيرا روميها پس از پيروزي‌هاي پي‌درپي براي اولين بار در جنگ شكست بزرگي خوردند و اين شكست به قدرت آنان در دنياي آن‌روز سايه افكند و نام ايران را بار ديگر در جهان پرآوازه كرد و نام دولت پارت و شاهنشاهی اشکانی را جاودانه ساخت.همانگونه كه دولت بزرگ هخامنشي در مرزهاي خود در باختر براي نخستين بار با گسترش و کشورگشایی يونان برخورد کرد و پيشرفت یونان را درشرق و آسیا متوقف گردانيد، دولت جهانگير روم نيز در پيشرفت مرزهاي خود درخاور، با سد قدرتمند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت. پس از پيروزي سورنا بر كراسوس و شكست روم از ايران، دولت مرکزی روم دچار اختلاف شدید شد. پس از این جنگ نزديك به يك قرن، رود فرات مرز شناخته شده بين دو كشور گرديد و مناطق ارمنستان، ترکیه، سوریه، عراق تبدیل به استان‌هایی از ایران گردیدند. روميها براي جلوگيري از شكستهاي آينده و به پيروي از ايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بيشتري بنمايند.